8شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع توسط فرقه ی ضاله ی وهابیت را محضر حضرت ولی عصر(عج) تسلیت می گوئیم.

با بي کسي و غربت و غم مي سازيم
با شيون و آه دم به دم مي سازيم
سوگند به آن چهار قبر خاکي
يک روز برايتان حرم مي سازيم

خوش آن نسيم که ...

خوش آن نسيم که مى آيد از کنار بقيع
خوشا هواى روان بخش و مُشکبار بقيع
فرشتگان ز زمين مى برند سوى بهشت
براى غاليه‌ي حوريان غبار بقيع
اگر که طور تجلّى ز صدق مى طلبى
بيا به گلشن روحانى ديار بقيع
دريغ و درد که از ظلم دشمنان خدا
خراب شد همه آثار بى شمار بقيع
ايا که غيرت دين دارى و ولايت آل
ببار خون، عوض اشک در کنار بقيع
خراب کرد ستم، مشهد چهار امام
کز آن شرف به سما يافت خاکسار بقيع
نخست مرقد سبط نبى امام حسن
بزرگ محور اعزاز و افتخار بقيع
مزار حضرت سجاد، اسوه عبّاد
امين اعظم حق، رکن استوار بقيع
مزار حضرت باقر، عزيز پيغمبر
که بر فزوده به اجلال و اشتهار بقيع
مزار حضرت صادق رييس مذهب و دين
جهان علم و عمل، نور کردگار بقيع
قبور منهدم ديگر از تبار رسول
فزوده است بر اوضاع رنج بار بقيع
زظلم فرقه وهّابيان ناکس دون
بيا ببين که خزان گشته نوبهار بقيع
سعوديان عميل يهود و صهيونيسم
ز ظلم، هتک نمودند اعتبار بقيع
قبور آل پيمبر، خراب و ويران است
فرشتگان همگان اند سوگوار بقيع
در اين مصائب عظمى ولىّ عصر بوَد
شکسته خاطر و محزون و داغدار بقيع
کند ظهور و جهان پر کند ز دانش و داد
زند به ريشه خصم ستم شعار بقيع
قيام بايد و مردانگىّ و همّت و عزم
که بر طرف کند اين وضع ناگوار بقيع
وگرنه تا نشود قطع دست استعمار
جهان شيعه بود زار و دل فکار بقيع
حراميان به حرم تا که حاکم اند روا ست
که مسلمين همه باشند شرمسار بقيع
سلام بى حد و بسيار بر پيمبر و آل
درود وافر و بى انتها نثار بقيع
ز ياد مرقد ويران اولياى خدا
هميشه « لطفى صافى» است بى قرار بقيع

شاعر: آیت ا... صافی گلپایگانی

تو خواب ديدم خاک بقيع...

تو خواب ديدم خاک بقيع يه گنبد طلا روشه
توي حرم آينه کاري  با يه ضريح شش گوشه
تو خواب ديدم کبوترا به روي گنبد ميپرن
گلدسته هاي با صفا از زائرا دل ميبرن
رو سر درا  اذن دخول ايووناي طلا کاري
صفه براي خادمي غوغاست براي کفشداري
دخيل ميبندن رو ضريح زائراي شکسته دل
حاجتاشونو ميگرين مسافراي خسته دل
از هر طرف نگا کني گنبد خضرا معلومه
دوره مستي اومده   دوره نيستي تمومه
تو حرم ام البنين به پا شده سقاخونه
روضه ي سقا ميخونن روضه خونش آقا مونه
تو  خواب ديدم که تربت مادرمون پيدا شده
زمون انتقام از قاتلاي زهرا شد

از صفاي ضريح ...

از صفاي ضريح دم نزنيد
حرفي از بيرق و علم نزنيد
گريه هاي بلند ممنوع است
روضه كه هيچ سينه هم نزنيد
كربلا رفته ها كنار بقيع
حرفي از صحن و از حرم نزنيد
زائري خسته ام نگهبانان
به خدا زود مي روم نزنيد
زائري داد زد كه نا مردان
تازيانه به مادرم نزنيد
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما هميشه فاطمه است
*****
كاش درهاي صحن وا بشود
شوق در سينه ها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدي
اين حرم نيز با صفا بشود
كاش با نغمه ي حسين حسين
اين حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنين
طرحي از علقمه بنا بشود
پس بسازيم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلايي رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
اين بقيعي كه اين چنين خاكي است
رشك پروانه هاي افلاكي است
*****  
در هوايش ستاره مي سوزد
سينه با هر نظاره مي سوزد
هشت شوال آسمان لرزيد
ديد صحن و مناره مي سوزد
بارگاه بقيع ويران شد
دل بي راه و چاره مي سوزد
اين حرم مثل چادر زهراست
كه در اينجا دوباره مي سوزد
اين حرم مثل خيمه ي زينب
كه در اوج شراره مي سوزد
سال ها بعد قدري آن سو تر
چند قرآن پاره مي سوزد