امشب مه صيام به گردون قيام کرد
بـا خنـده مـاه فاطمـه را احتـرام کرد
مـاه علـي ز مــاه الهــي ربــود دل
مـاه خـدا به مـاه محمّـد سـلام کرد
خوش ‌مصرعي است نقش جبين ستارگان
مـاه رسـول، جلوه بـه مـاه صيام کرد
خورشيد و ماه و سلسله ي اختران همه
زانو زدنـد در حـرم مـاه فاطمه
*****
ديدار حسن خالق سرمد مبارک است
قرآن به روي دست محمّد مبارک است
تکــرار آفتــاب جمــال محمّــدي
توحيـد را طلوع مجـدد مبارک است
ميـلاد آفتــاب خـدا در مـه خدا
عيد کريم آل محمّد مبارک است
اي شاهدان حسن! سر و جان فدا کنيد
در بيت وحـي، سيـر جمـال خـدا کنيد
*****
امشب جمـال غيب خدا جلـوه ‌گر شده
خورشيد وحي، صاحب قرص قمر شده
امشب مقام وحي در آغوش فاطمه است
امشب عطا به شخص محمّد پسر شده
امشب ولادت پســر ختــم ‌الانبياست
امشب بزرگمـرد دو عالـم پـدر شـده
اين مجتباست، ميـوه ي قلـب محمّد است
اين جان عالمي به سر دست احمد است
*****
چشم جهان به دست و عطا و کرامتش
آغـوش کبريـاست محـل اقــامتش
گلبوسه‌هاي سجده به پيشاني‌اش عيان
قـد قـامت‌ الصلـوه بـه ديدار قامتش
ريحانه محمّـد و دردانه ي علـي
قدر و جـلال اوست گـواه امامتش
ختم رسل که وصف ورا بر لب آورد
حاشا که نام او به زبان بي‌ وضو برد
*****
آيـات وحـي بر دهنش بوسـه مـي‌زند
روح کليـم بـر سخنش بوسـه مـي‌زند
حيدر گرفته در بغلش همچو جان پاک
زهـرا به مصحف بدنش بوسـه مي‌زند
يارب چه ديدني‌ست زماني که مصطفا
بر مـاه عـارض حسنش بوسـه مي‌زند
همواره بـوده جـود و کـرم پاي‌بست او
گل کرده بوسه‌هاي کرامت به دست او
*****
خلق عظيم، نقش گلـي روي دامنش
لبخند دوستي زده بـر روي دشمنش
تا بـو کنـد گلـي ز گلستـان حلـم او
رضوان گرفته چشم تماشا ز گلشنش
«يا محسنُ بحقِّ حسن» گفت بوالبشر
تا توبـه شـد قبول بدرگـاه ذوالمنش
وقتي به خنده پاسخ دشمن دهد حسن
کي دست رد به سينه ي ما مي ‌نهد حسن
*****
اسلام متکي است به صلح و قيام او
خيـزد فـروغ وحـي ز متـن کلام او
وقت قيام، هر نگهش نهضتي عظيم
وقت سکوت، هـر نـفس او پيـام او
در غربت مدينه جهادش سکوت و صبر
در نهضت حسيـن درخشيـد نـام او
حلم و حيا دو لاله ي خندان ز باغ اوست
چشم و چـراغ ما حرم بي‌چراغ اوست
*****
اي يار ناشناس همه دوستان حسن
دشمن به سفره کرمت ميهمان حسن
يک سفــره کـرامت تـو وسعـت زميـن
يک مجلس ضيافت تو آسمان حسن!
تنهـا نشـد مدينــه نمک‌ گيـر سفـره‌ ات
بر کل کائنات تويي ميزبـان حسن
دست کـرامت تو همـان دست کبرياست
گل‌هاي سفره‌ات همه آيات «هل اتي»‌ ست
****
هر لالـه را ز لالـه ي حسنـت روايتي
هر سطر از کتاب سکـوت تـو آيتي
آب بقـا بـه لعـل لـبت، تشنه ي دعـا
خضـر حيـات را تـو چـراغ هدايتي
اي مرکب تو دوش رسول خدا! حسن
از شانه ي رسـول بـه مـا هم عنايتي
احسان و جود، خاک ره توست يا حسن
عالـم گـداي يک نگـه توست يا حسن
*****
تو در زمين و عرش خداوند جاي توست
دل‌هاي اهل دل همه صحن و سراي توست
صلح و قيام و صبـر و ثبـتت نشان دهد
شهر مدينه صحنه ي کرب و بلاي توست
بـا صبـر تـو قيــام حسيني، قيـام شـد
در جاي جاي کرب و بلا رد پاي توست
مدح و ثنـاي تـو شده پيوسته يا حسن
خرماي نخل«ميثم» بي‌دست و پا، حسن!
*****