ديگر برايم دل خوشي...
ديگر برايم دل خوشي معنا ندارد
وقتي تو را باباي من دنيا ندارد
رفتي يتيم بي قرار شهر کوفه
حس کرد تازه طفلکي بابا ندارد
رفتي براي زينب تو خستگي ماند
ديگر پرستارت به پيکر نا ندارد
خونت نوشته گوشه ي محراب مسجد
اين کوه طور عاشقي موسي ندارد
دنيا پدر جان تا خود روز قيامت
مانند تو گريه کن زهرا ندارد
رفتي و از اين شهر بردي مهرباني
کوفه براي ماندن ما جا ندارد
رفتي خيال دشمن تو گشت راحت
در سر به غير از فکر عاشورا ندارد
فکري به حال روزگار دخترت کن
در روزهايي که حرم سقا ندارد
وقتي تو را باباي من دنيا ندارد
رفتي يتيم بي قرار شهر کوفه
حس کرد تازه طفلکي بابا ندارد
رفتي براي زينب تو خستگي ماند
ديگر پرستارت به پيکر نا ندارد
خونت نوشته گوشه ي محراب مسجد
اين کوه طور عاشقي موسي ندارد
دنيا پدر جان تا خود روز قيامت
مانند تو گريه کن زهرا ندارد
رفتي و از اين شهر بردي مهرباني
کوفه براي ماندن ما جا ندارد
رفتي خيال دشمن تو گشت راحت
در سر به غير از فکر عاشورا ندارد
فکري به حال روزگار دخترت کن
در روزهايي که حرم سقا ندارد
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 11:20 توسط مهدی سروری
|