من اسم را بدون تو انشا نمي کنم
ذکري به غير نام تو مولا نمي کنم
ذکر خداي عزوجل ذکر حيدر است
اين ياد را بدون تو معنا نمي کنم
هر کس که خواند نام رفيعت مجاب شد
پس بي اجابت تو تمنا نمي کنم
وقتي نظر به وسعت ارض و سما کنم
ايجاد را بدون تو پيدا نمي کنم
با هر نفس مُمِدّ حياتم تويي علي
بي يا علي تنفس بي جا نمي کنم
انگار که ز قبل تولد تو با مني
بي تو علي تلفظ بابا نمي کنم
با تو بيايم و نروم بي تو از جهان
من بي علي ممات وَ محيا نمي کنم
دل را «فَمَن يَمُت يَرَني» زنده مي کند
ما را تب علي ارني زنده مي کند
*****
ما امتحان شده به تولاي حيدريم
دل مي دهد گواه که از نسل کوثريم
وقتي امير بر روي دست پيمبر است
ما خاک زير پاي علي و پيمبريم
درد آشناي حيدر کرار، جان ماست
در ياريِ رسول، عليِ مکرريم
هرگز به ترک دين علي تن نمي دهيم
ما، اي غدير خم، ز ازل شيعه پروريم
بيعت کنيم با علي و آل مصطفي
ما آب و گل سرشت? اين عيد اکبريم
راهي به جز مسير ولايت نمي رويم
ما دولت کريمه و انصار رهبريم
با هر که دشمني بکند حرب مي کنيم
با هر که دوستي بکند ما برادريم
اسلام آل فاطمه اسلام ناب ماست
لبيک بر نداي ولايت جواب ماست
*****
ما را فقط معلم دين خدا عليست
زيرا که باب مدرسه مصطفي عليست
درياي علم اول و آخر به نزد اوست
اسرار علي، حديد علي، هل اتي عليست
قرآن، کتابِ مدح علي، ذمِّ دشمن است
شايسته ي اطاعت و مدح و ثنا عليست
اول کسي که مؤمن دين خدا شده
مولاي ما مُهَيمِن ما مرتضي عليست
از آدم ابوالبشر و انبياي بعد
تا خاتم النبي همه مشکل گشا عليست
فرمود مصطفي به هر آن کس که رهبرم
فرمانرواي مقتدر و مقتدا عليست
فرمان او مطاع چو فرمان خالق است
بعد از نبي براي همه پيشوا عليست
احمد چو خواست حکم خدا را کند جلي
بي شک ز عمق هستي خود گفت ياعلي
*****
وقتي فرشتگان خدا سجده مي کنند
بر آدم است؟ يا به کجا سجده مي کنند؟
در صُلب آدم است علي نور کردگار
يعني به نور شير خدا سجده مي کنند
از انبيا گرفته به وقت نماز عشق
تا اوليا به سَرور ما سجده مي کنند
ليل و نهار چون به علي داير است و بس
ارض و سما به آل عبا سجده مي کنند
هستي تمام، سلطنت مرتضي عليست
عالم بر او ز شاه و گدا سجده مي کنند
وقتي فرشتگان مقرب دعا کنند
بر ذات او به وقت دعا سجده مي کنند
آن بنده اي که مخلص پروردگار شد
مولاي ما علي پدر روزگار شد
*****
رفتم طواف بيت و نديدم به جز علي
از گلشن مَطاف نچيدم به جز علي
هر چه صدا زدم: که مرا مي شود مجيب؟
از کعبه پاسخي نشنيدم به جز علي
گر چه صداي شُرشُر زمزم به گوش بود
حقّا که باده اي نچشيدم به جز علي
سعي و صفا و مروه مرا در تلاش برد
از اين تلاش دل نرسيدم به جز علي
تقصير عشق کردم و خوردم گره به زلف
از قيد هر چه زلف بريدم به جز علي
وقتي دلم به رکن يماني نماز کرد
وجه خداي کعبه نديدم به جز علي
مقصود ما نه کعبه و بتخانه و کِنِشت
راه بهشت برنگزيدم به جز علي
قرآن و عترتند گواه کلام من
من عبد مرتضايم و مولا امام من
*****
آن کس که از امام تَمَرُّد نمي کند
خود را بري ز بار تعهد نمي کند
آن سالخورده اي که علي را رها کند
ياد از علي ز بدو تولد نمي کند
آن کس که قصد ياري رهبر به دل نداشت
تمکين از او ز روي تَعَمُّد نمي کند
گه با عليست گه سرِ خوان معاويه
بيهوده ادعاي تَجَدُّد نمي کند
هر کس کنار سفره ي بيگانگان نشست
ديگر به امر يار تَعَبُّد نمي کند
يا نطفه اش خراب وَ يا لقمه اش حرام
ور نه حلال زاده تَمَرُّد نمي کند
آن کس که شاکر است به خان نعيم دوست
در خارج از حريم تَرَدُّد نمي کند
با دين ستيزِ پستِ نمکدان شکن بگو
حقِّ نمک ادا نکند پيرُوِ عدو
*****
تا تيغ ذوالفقار به دستان حيدر است
شيعه مجاب و پيرو صبر پيمبر است
روزي که تيغ رسته شود از غلاف صبر
خط نفاق و کينه از اين تيغ، بي سر است
حزب خدا که حزب علي، حزب فاطمه است
آماده جهاد به فتواي رهبر است
شيعه کُشي به دست مسلمان مباح شد!
اين هم براي شيعه معماي ديگر است
کاخ ستم به تيغ عدالت شود خراب
اين امر در کتاب الهي مقدر است
صمصام منتقم چو زند پرده را کنار
شيعه کنار مهدي آل پيمبر است
ما انتقام فاطمه را جستجو کنيم
اسلام، قرن هاست عزادار کوثر است
خم غدير صحنه ي هم عهدي است و بس
اصل غدير بيعت با مهدي است و بس
*****