شب بیست و سوم ماه رمضان-نوحه سینه زنی 1
تو رفتي از کنارم بابا ديگه تکيه گاهي ندارم
بي تو تو اين ديار غربت ببين که پناهي ندارم
به دام غم ها گرفتارم، شده گريه بعد تو کارم
نشستم پا خطرات تو، تک و تنها گريه مي بارم
غمت کرده پيرم = دعا کن بميرم
که ميلي به موندن ندارم=تمومه بدون تو کارم
واويلا امون از جدايي
علي يا علي جان کجايي
*****
بزرگيّ غم هجرونت توي سينه ها جا نمي شه
تو اين شبها قرار دلها بجز نام مولا نمي شه
تو رفتي من موندم و غم ها، شدم بي تو يکه و تنها
تو رو کشته زخم سر و من، مي ميرم از زخم زبونها
شده ذکر هر لب=شد آواره زينب
ديگه خسته از اين زمونه ام=نمي خوام تو کوفه بمونم
واويلا امون از جدايي
علي يا علي جان کجايي
*****
خزوني شد بهارم از غم مث برگ پاييزي زردم
دارم ميرم از اين جا امّا دوباره يه روز برمي گردم
به درد و غم مبتلا مي شم، راهي کرببلا مي شم
همه هستم ميره از دستم، اسير اين کوفيا مي شم
مي ذارن زير پا=خوبيا تو بابا
در خونه ها رو مي بندن=به اشک يتيمات مي خندن
واويلا امون از جدايي
علي يا علي جان کجايي
*****
فراموش مي کنند اين مردم که هستن همه زير دينت
همه با طعنه مي گن با من کجا رفته داداش حسينت
نمک مي ريزن روي زخما، صدقه مي دن نون و خرما
مي کوبن رو نيزه سرها رو، جلو چشم مادرم زهرا
به پا مي شه غوغا=پيش چشم سقا
مي ريزن تا با تازيونه=سر بچه ها وحشيونه
واويلا امون از جدايي
علي يا علي جان کجايي
*****
بي تو تو اين ديار غربت ببين که پناهي ندارم
به دام غم ها گرفتارم، شده گريه بعد تو کارم
نشستم پا خطرات تو، تک و تنها گريه مي بارم
غمت کرده پيرم = دعا کن بميرم
که ميلي به موندن ندارم=تمومه بدون تو کارم
واويلا امون از جدايي
علي يا علي جان کجايي
*****
بزرگيّ غم هجرونت توي سينه ها جا نمي شه
تو اين شبها قرار دلها بجز نام مولا نمي شه
تو رفتي من موندم و غم ها، شدم بي تو يکه و تنها
تو رو کشته زخم سر و من، مي ميرم از زخم زبونها
شده ذکر هر لب=شد آواره زينب
ديگه خسته از اين زمونه ام=نمي خوام تو کوفه بمونم
واويلا امون از جدايي
علي يا علي جان کجايي
*****
خزوني شد بهارم از غم مث برگ پاييزي زردم
دارم ميرم از اين جا امّا دوباره يه روز برمي گردم
به درد و غم مبتلا مي شم، راهي کرببلا مي شم
همه هستم ميره از دستم، اسير اين کوفيا مي شم
مي ذارن زير پا=خوبيا تو بابا
در خونه ها رو مي بندن=به اشک يتيمات مي خندن
واويلا امون از جدايي
علي يا علي جان کجايي
*****
فراموش مي کنند اين مردم که هستن همه زير دينت
همه با طعنه مي گن با من کجا رفته داداش حسينت
نمک مي ريزن روي زخما، صدقه مي دن نون و خرما
مي کوبن رو نيزه سرها رو، جلو چشم مادرم زهرا
به پا مي شه غوغا=پيش چشم سقا
مي ريزن تا با تازيونه=سر بچه ها وحشيونه
واويلا امون از جدايي
علي يا علي جان کجايي
*****
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 13:27 توسط مهدی سروری
|